English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
it has escaped my remembrance U در یاد ندارم بخاطر ندارم
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
abilities U استطاعت
ability U استطاعت
reach U استطاعت
means U استطاعت
reached U استطاعت
reaches U استطاعت
reaching U استطاعت
afforded U استطاعت داشتن
affords U استطاعت داشتن
afford U استطاعت داشتن
affording U استطاعت داشتن
means U استطاعت وسایل
aman of means U ادم دارایا با استطاعت
means tests U سنجش استطاعت مالی
means test U سنجش استطاعت مالی
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order U خرید سفارش خرید
him who U انرا که
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i saw it U انرا دیدم
had searched U انرا می یافتید
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
i have nothing U ندارم
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake U انرا تکان دهید
give it a twist U انرا پیچ بدهید
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
send it by post U با پست انرا بفرستید
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
I am dead broke . I am penniless. U یک غاز هم ندارم
I don't have a fork. من چنگال ندارم.
Are there any messages for me? U من پیغامی ندارم؟
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
I don't have a spoon. من قاشق ندارم.
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
i am not a with him U با او اشنایی ندارم
i am not in U حالش را ندارم
i dont meant it U مقصودی ندارم
i cannot bear him U حوصله او را ندارم
i have no objection to that U به ان اعتراضی ندارم
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
I don't like this. من این را دوست ندارم.
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
i have no work today U امروز کاری ندارم
i reck not of danger U من باکی از خطر ندارم
I have nothing against you . U با شما مخالفتی ندارم
I have no place (nowhere) to go. U جایی ندارم بروم
I have nothing to do with politics. U کاری به سیاست ندارم
I am not in the mood. U حال وحوصله ندارم
I am sore at her. Iam bitter about her. U ازاودل خوشی ندارم
I have nothing to do with him . U با اوسر وکاری ندارم
I have no small change. U من پول خرد ندارم.
My pain has gone. U دیگر درد ندارم.
i do not feel like working U کار کردن ندارم
I'm up to my ears <idiom> U فرصت سر خاراندن ندارم
i am reluctant to go U میل ندارم بروم
No harm meant! U قصد اهانت ندارم!
No offence! U قصد اهانت ندارم!
I'm fine with it. <idiom> U من باهاش مشکلی ندارم.
I'm not worth it. U من ارزش اونو ندارم.
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
I havent heard of her for a long time. U مدتها است از او خبری ندارم
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
She is not concerned with all that . U با این کارها کاری ندارم
I am minding my own business. U کاری بکار کسی ندارم
I don't have it in my power to help you. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
I have nothing more to say . U دیگر عرضی نیست ( ندارم )
i have no money about me U با خود هیچ پولی ندارم
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
i have nothing else U هیچ چیز دیگر ندارم
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
I have no doubt that you wI'll succeed. U تردیدی ندارم که موفق می شوید
I dislike dull colors . U رنگهای مات را دوست ندارم
I cant take (stand) it any longer. U بیش از این تاب ندارم
I am tied up ( engaged ) on Saturday . U شنبه گرفتارم ( وقت ندارم )
I dont wish ( want ) to malign anyone . U میل ندارم بد کسی را بگویم
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
I dont have an earthly chance. U کمترین شانس راروی زمین ندارم
ido not feel my legs U نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
I have no claim to this house. U نسبت به این خانه ادعایی ندارم
I am [will be] busy this afternoon . امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
To regain consciousness. to come to. U امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
I am not concerned with whether or not it was tru the mI'll . U با راست ودروغ بودن آن کاری ندارم
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
You must be joking (kidding). U شوخی می کنی ( منکه باور ندارم )
It is of no interest to me at all. U من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
i have no idea of that U هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
I don't socialize much these days. U این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
state lamb U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
purchases U خرید
purchase U خرید
purchased U خرید
procurement U خرید
buy U خرید
buys U خرید
underwrite U خرید
underwrites U خرید
underwriting U خرید
underwritten U خرید
underwrote U خرید
buying U خرید
bondwoman U زن زر خرید
bond servant U زر خرید
shopping U خرید
purchasing U خرید
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
purchase order U سفارش خرید
purchase order U دستور خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
purchasable U باب خرید
procurement cycle U دوره خرید
open purchase U خرید ازاد
oniomania U جنون خرید
purchase rate U نرخ خرید
purchase requisition U درخواست خرید
purchasing office U دفتر خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
Recent search history Forum search
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1I am good with figures,how about you?
1They decided to buy the company outright.
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1فنلاند
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1 صرفه جویی در زمان
0 صرفه جویی در زمان
0 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com